تبیان، دستیار زندگی

شیرانی از نسل جعفر بن ابیطالب در کربلا

اصحاب سیدالشهداء(علیه السلام) برخی بنی هاشمی بودند و برخی غیر بنی هاشمی.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پسران حضرت زینب
از جمله یاران بنی هاشمی که در رکاب حضرت به شهادت رسیدند، عون و محمد، فرزندان حضرت زینب(سلام الله علیها) و عبدالله بن جعفر بن ابیطالب بودند.
بعد از شهادت محمد بن عبدالله، برادرش عون بن عبدالله به میدان شتافت و رجز خواند و در ضمن آن به جد خود جعفر بن ابیطالب که در بهشت دو بال برای پرواز دارد، افتخار کرد.[1]
می دانیم که جعفر بن ابیطالب برادر حضرت علی(علیه السلام) بود که ریاست مسلمانان مهاجر به حبشه را بر عهده داشت[2] و در جنگ موته به شهادت رسید.[3]

 برای عدم همراهی عبدالله بن جعفر با سالار شهیدن، دلایلی را ذکر کرده اند؛ مثل مریضی عبدالله، و شاید اگر تندرست بود چه بسا در همراهی امام درنگ نمی کرد. همچنانکه بعد از شهادت امام حسین(علیه السلام) و فرزندانش، در جواب سرزنش کنندگان برآشفت و گفت ای کاش من هم همراه آنان بودم.


پدر، پسران خود را روانه کربلا می کند

گرچه برخی نا آگاهان خواسته اند، همراهی نکردن عبدالله بن جعفر با امام حسین(علیه السلام) را به باد انتقاد بگیرند و شخصیت او را لکه دار کنند؛ اما به نظر می رسد این سخنان اعتبار چندانی نداشته باشند.[4]
عبدالله بن جعفر بن ابیطالب به امام حسین(علیه السلام) ارادت داشت و در ابتدا می خواست که ایشان را از رفتن به کربلا به خاطر خطرات این سفر برای خود و خانواده و بستگان خود بازدارد. عبدالله بن جعفر اعتقاد داشت که با رفتن اباعبدالله الحسین(علیه السلام) روشنایی زمین رو به خاموشی خواهد گرایید، و هنگامی که امام حسین(علیه السلام) را در تصمیم خود جدی دید، پسران خود (عون ومحمد) را همراه ایشان فرستاد تا در رکاب ایشان شمشیر بزنند، و خود به دلایلی که برای ما معلوم نیست، همراه امام حسین(علیه السلام) به کربلا نرفت.[5]
برای عدم همراهی عبدالله بن جعفر با سالار شهیدن، دلایلی را ذکر کرده اند؛ مثل مریضی عبدالله، و شاید اگر تندرست بود چه بسا در همراهی امام درنگ نمی کرد.[6] همچنانکه بعد از شهادت امام حسین(علیه السلام) و فرزندانش، در جواب سرزنش کنندگان برآشفت و گفت ای کاش من هم همراه آنان بودم.[7]
مجموع این دلایل سبب خواهد شد که عبدالله بن جعفر را در همراهه نشدن با قافله ی کربلا، مقصر ندانیم و به او خوش گمان باشیم. همچنانکه از حضرت علی(علیه السلام) نقل است که فرمودند:«لا تَطلُبَنَّ بِكَلِمَةٍ خَرجَتْ مِنَ أخیكَ سُؤاً واَنتَ تَجِد ُلَها فی‌الخَیرِمُحتَمِلاً[8] سخن برادرت را مادامی که حمل بر خیرخواهی توانی کرد هیچ گاه آن را بر بدبینی و غرض‌ ورزی حمل مکن.» ما هم بر طبق این حدیث، همراهی نکردن عبدالله بن جعفر با سالار شهیدان را حمل بر کوتاهی عبدالله نسبت به ایشان نمی دانیم.

شیرزن کربلا، تکمیل کننده معرفت همسر خویش

پسران عبدالله بن جعفر، معرفت پدر را ادامه دادند و با حضور در میدان نبرد و خواندن رجز، معرفت خود را در راه آرمان دایی خویش یعنی با اباعبدالله الحسین(علیه السلام) نشان دادند و در نهایت به فیض عظمای شهادت نائل آمدند.[9]  اما باید گفت که این زینب کبری(سلام الله علیها) بود که معرفت همسر خویش به سرور شهیدان را تکمیل کرد. حضرت زینب(سلام الله علیها) که در میدان کربلا در کنار برادر بزرگوارش قرار داشت و تا کسی کشته و مجروح می شد از خیمه ها بیرون می آمد و پیوسته یار و غمخوار برادر بود، هنگامی که پسران عزیز او در دفاع از مکتب سیدالشهداء(علیه السلام) کشته شدند، از خیمه ها بیرون نیامد، تا نکند سالار شهیدان بیش از پیش، شرمنده ی خواهر شود.[10]

 زینب کبری(سلام الله علیها) بود که معرفت همسر خویش به سرور شهیدان را تکمیل کرد. حضرت زینب(سلام الله علیها) که در میدان کربلا در کنار برادر بزرگوارش قرار داشت و تا کسی کشته و مجروح می شد از خیمه ها بیرون می آمد و پیوسته یار و غمخوار برادر بود، هنگامی که پسران عزیز او در دفاع از مکتب سیدالشهداء(علیه السلام) کشته شدند، از خیمه ها بیرون نیامد، تا نکند سالار شهیدان بیش از پیش، شرمنده ی خواهر شود


شاید زینب کبری(سلام الله علیها) با این کارش می خواست در این لحظه حساس، حرف برادرش را بیشتر جامه عمل پوشانده باشد که فرمود: «یا أختاه لا یذهبن‏ بحلمك الشیطان[11] خواهر جان! شیطان حلم و بردباری تو را از بین نبرد.» اینکه مادر باشی و در مرگ جگرگوشه هایت بی تابی و جزع و فزع نکنی، هنر می خواهد. هنری که زینب کبری(سلام الله علیها) به خوبی از پس آن برآمد و با این کار خود، معرفت عبدالله بن جعفر، همسر خود را تکمیل نمود.

سخن آخر

عون و محمد از فرزندان عبدالله بن جعفر برادر حضرت علی(علیه السلام)و زینب کبری(سلام الله علیها) بودند که در سرزمین کربلا حضور یافتند و به شهادت رسیدند. عبدالله بن جعفر گر چه در کربلا حضور نیافت؛ اما فرزندان خود را به همراه دایی خود فرستاد تا در رکاب او و در دفاع از مکتب او بجنگند.
پی نوشت ها:
1ــ زندگانى حضرت امام حسین علیه السلام ( ترجمه [جلد 45 بحار الأنوار) ؛ ؛ ص53
2ــ پیكار صفین، ترجمه وقعة صفین ، ص 127
3ــ تحفة الأولیاء (ترجمه أصول كافى)، ج‏3 ص317
4ــ یادگار خیمه‌های سوخته: ترجمه کتاب « مع بطله کربلا» تالیف محمدجواد مغینه، ص 71 الی 73
5ــ الإرشاد فی معرفه حجج الله على العباد(شیخ مفید)، ج ‏۲، ص ۶۸الی 69
6ــ فر هنگ عاشورا، جواد محدثی، ص298- 299، نشر معروف، قم، 1378.
7ــ الإرشاد فی معرفه حجج الله على العباد(شیخ مفید)، ج ‏۲، ص124
8ـــ منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج‏21، ص 443
9ــ ارشاد شیخ مفید، ج2، ص52 و 53
10ــ سوگنامه آل محمدصلی الله علیه وآله، محمدی اشتهاردی، نشر ناصر، ۱۳۷۰ش، ص ۲۹۲
11ـ لهوف، ترجمه بخشایشی، ص87


 

 

 

 

 

 

 
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.