تبیان، دستیار زندگی
آیا حضرت زینب (ع) سر نماز کسانی را که سنگ می زدند دعا کردند؟ آیا امام حسین به شمر گفت برو من در قیامت شفاعتت را می کنم؟ آیا قاتلان پیامبران و امام بخشیده نمی شوند، حتی اگر توبه کنند؟ اگر آن شخص توبه کرده (به فرض) باز می توان لعنتش کرد؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آیا حضرت زینب (ع) سر نماز کسانی را که سنگ می‌زدند دعا کردند؟

آیا حضرت زینب (ع) سر نماز کسانی را که سنگ می‌زدند دعا کردند؟ آیا امام حسین به شمر گفت برو من در قیامت شفاعتت را می‌کنم؟ آیا قاتلان پیامبران و امام بخشیده نمی‌شوند، حتی اگر توبه کنند؟ اگر آن شخص توبه کرده (به فرض) باز می‌توان لعنتش کرد؟

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
حضرت زینب

اولیاء‌الله برای همه دعا می‌کنند که آگاه، بیدار و هوشیار شوند و به راه راست هدایت گردند؛ کسی که به مالک اشتر فحش داده بود، متوجه شد که او به مسجد رفته و برای او دعا می‌کند – امام حسین علیه السلام نیز به عمر سعد (نه شمر) فرمودند دست بردار من تو را تأمین می‌کنم و حتی شفاعت می‌کنم، که او قبول ننمود. توبه نیز اگر توبه باشد، وعده‌ قبول داده شده است.

اما، ابتدا باید در خودمان تأملی کنیم که حالا چه چیزی سبب شده و چه اصراری داریم که با صدتا فرض و هزارتا اما و اگر، هر طوری که شده، قاتلین امام حسین یا سایر ائمه علیهم السلام را از آتش جهنم و عذاب الهی نجات دهیم؟! چرا لازم شده به جای آن که فکر کنیم، آنها چه کفار، ظالمین و حیوانات وحشی‌ای بودند، و چه کردند؟ فکر کنیم که حالا شاید توبه کرده باشند؟! چه اصراری برای تطهیر آنها و حتی مقام دادن به آنها وجود دارد؟ آیا این خطورات ذهنی و میل خودمان است، یا به ما القا می‌کنند و چرا؟

پاسخ:

نه فقط در میان شیعیان و یا در ایران، بلکه یک جوّ بین‌المللی، برای توجیه و تطهیر ظالم و جانی به راه افتاده است، تا آنجا که موضوع را به سطح "تئوری و نظریه"های نوین کشیده‌اند و قالب نظریه‌های نوین پست مدرنی، پسا پست مدرنی، جامعه‌گرایی و ...، حتی حمله اتمی امریکا به هیروشیما را توجیه می‌کنند و می‌گویند: چه بسا کار خیلی خوبی هم کرده است؟

سبب اصلی آن است که از یک سو چهره‌ی خون‌آشام استکبار جهانی آشکارتر شده است و از سوی دیگری جای توجیه منطقی ندارد. پس سعی در از میان برداشتن ملاک‌های تمیز و تشخیص در بشر دارند.

البته چنین نظری راجع به "هیتلر" نمی‌دهند، چرا که به نفع‌شان نیست و قصه‌هایی چون هلوکاست نیز بی‌معنا و بی‌مفهوم می‌شود. می‌گویند: "بد" نداریم، همه خوب‌اند، از جمله ما! اما خودشان یک فهرست بلند و بالایی از "بد و خوب"، "شرور و تروریست" و ... می‌دهند که متناسب با اهداف خودشان دسته‌بندی شده است.

پس، تغییر نگاه و تلطیف قلوب مردم، نسب به ظلم، جنایت، آدم‌کشی، بچه‌کشی، نسل‌کشی و ...، یک استراتژی کلانی است که از سوی غرب (امریکا) به اذهان عمومی جهانیان القا می‌گردد.

در میان جوامع مسلمان نیز از ریشه شروع می‌کنند؛ در میان ملل اهل تسنن، ابوسفیان و معاویه را محترم می‌شمرند و حتی در کنار کعبه بازار ابوسفیان تأسیس می‌کنند و نامش را روی خیابان می‌گذارند، و در میان اهل تشیع نیز از باب رحمت الهی وارد شده و می‌گویند: شاید توبه کردند ...، پس ما لعن نکنیم. و منظورشان از لعن نکنیم نیز این است که آنها را "دشمن" ندانیم و اساساً میان دوست و دشمن فرقی نگذاریم و همه را در یک صف ببینیم. وگرنه کسی دلش برای به جهنم رفتن یزید، شمر،خولی و عمر سعد نسوخته است.

اهل عذاب و جهنم:

بی‌تردید "هدایت" در سایه‌ای از "ابهام‌ها"، "تردید‌ها"، "شایدها" و "اگرها" محقق نمی‌گردد. این طور نیست که خداوند متعال فرموده باشد که بهشت و جهنمی هست، اما شما نمی‌توانید بفهمید که چه کسانی اهل جهنم هستند و چه کسانی اهل بهشت؟ خب اگر اینطور باشد که مردم نمی‌فهمند از چه کسانی تبعیت و پیروی کنند و از چه کسانی دوری کنند – یعنی بی‌هویت کردن تولا و تبرا، که اساس اسلام است؟ می‌خواهند مردم نفهمند با چه کسانی دوست و با چه کسانی دشمن باشند؟ اما خداوند علیم و حکیم، در مقام روشنگری برای هدایت، به صراحت تمام و مکرر، صفات و ویژگی‌های اهل بهشت و اهل جهنم را توصیف نمود تا قابل تشخیص باشمد. به عنوان نمونه، فرمود:

«وَمَن یَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُّتَعَمِّدًا فَجَزَآؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِیهَا وَغَضِبَ اللّهُ عَلَیْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِیمًا» (النساء، 93)

ترجمه: و هر كس مؤمنى را به عمد بكشد (و آن را حلال شمرد)، كیفر او جهنم است كه جاودانه در آن باشد، و خداوند بر او خشم گیرد و او را از رحمت خود دور سازد و براى او عذابى بزرگ فراهم نماید.

پس، در این آیه به صراحت بیان شده که کیفر قتل عمد مؤمن، نه تنها جهنم، بلکه خلود در آن است؛ تصریح شده که خدا به آنان غضب دارد و لعنت می‌کند.

حال یکی نظاره می‌کند که چگونه یک عده کافر و وحشی، مؤمنانی چون امام حسین، حضرت عباس، حضرت علی اکبر و ... می‌کشند، مُثله می‌کنند، سر می‌برند و ...، بعد بگوید: حالا شاید اینها به جهنم واصل نشوند، شاید توبه کرده‌اند، شاید نباید آنها را ملعون (دور از رحمت الهی) دانست و ...!

رحمت و توبه:

بله، رحمت خدا واسعه است و توبه را نیز می‌پذیرد، اما رحمت چیست و توبه کدام است؟ آیا این است که سر امام حسین علیه السلام را از بدن جدا کند، بعد سر سفره بنشیند و با شادی تا بلغت الحلقوم بخورد، و بعد بگوید: «استغفروا الله»؟ این که مسخره کردن است، نه توبه. اگر چه آنها تا همین حد نیز نکردند. پس لزومی ندارد که ما نگران توبه آنها باشیم.

کدام‌شان برگشتند، کدام‌شان توبه و استغفار کردند؟ بله، حرّ فرمانده سپاه دشمن بود، به همراه پسرانش، متوجه شد که فریب خورده و خطا کرده است، برگشت [توبه یعنی بازگشت و اقدام به اصلاح]. خدا هم پذیرفت. نه تنها توبه‌‌ی او و پسرانش را قبول کرد، بلکه مورد تفقد امام زمان‌شان قرار داد و مقام‌شان را نیز تا درجه رفیع شهادت، آن هم در رکاب امام زمان‌شان بالا برد. بالتبع ما هم ایشان و پسران‌شان را نه تنها ملعون (دور از رحمت) نمی‌شناسیم و حق نداریم که بشناسیم، بلکه با عزت، احترام و بزرگی از آنان یاد می‌کنیم و برای‌شان درود و رحمت می‌فرستیم.

امامان حجت را تمام می‌کنند:

آری، ما از قلوب مردم آگاهی نداریم، وظیفه‌ای هم نداریم که آگاهی یابیم، آن چه خود اقرار می‌کنند و عمل می‌کنند، برای شناخت آنها و جایگاه‌شان در جامعه‌ی انسانی، در اسلام، در دنیا و در آخرت کافیست. همان ملاک و حجت است و نباید برای خودمان با "اما، اگر، شاید"، فرضیه بافی کنیم تا شاید آنها تطهیر گردند. اما اهل عصمت علیهم السلم، حجت را تمام می‌کنند تا شیطان و شیاطین، از در رحمت خدا و اسلام، با ابزار "اگرها و شایدها" ورود نکنند؛ دوست شناسی و دشمن شناسی (تولا و تبرا) را برای مؤمن و جویای طریق حق، در هاله‌ای از ابهام و اوهام قرار ندهند.

پس اگر هر کدام توبه کرده بودند، امام سجاد علیه السلام و سایر امامان از آن خبر می‌دادند، اما نه تنها چنین خبری ندادند، بلکه تصریح کردند همگی ملعون (دور از رحمت) و اهل جهنم هستند.

حال انسان را چه می‌شود که به جای تفکر در خودشناسی، اسلام‌شناسی، دوست شناسی، دشمن شناسی، شیطان شناسی و ...، به گمان و توهم فرو رود که حالا شاید إن شاء الله توبه کرده باشند؟!! جالب آن که در توبه کردن آنها «فرض = شاید» را ملاک می‌گیرند، اما در «لعن نکردن»، حکم قطعی می‌دهند که بر اساس آن "شاید"، نباید لعن کرد!

فرازی از بیانات امام باقر علیه السلام در زیارت عاشورا:

«فَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً أَسَّسَتْ أَسَاسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَیْكُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ‏ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً دَفَعَتْكُمْ عَنْ مَقَامِكُمْ وَ أَزَالَتْكُمْ عَنْ مَرَاتِبِكُمُ الَّتِی رَتَّبَكُمُ اللَّهُ فِیهَا وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْكُمْ • وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدِینَ لَهُمْ بِالتَّمْكِینِ مِنْ قِتَالِكُمْ • بَرِئْتُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَیْكُمْ مِنْهُمْ وَ (مِنْ) أَشْیَاعِهِمْ وَ أَتْبَاعِهِمْ وَ أَوْلِیَائِهِمْ‏ • یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ إِنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ • وَ لَعَنَ اللَّهُ آلَ زِیَادٍ وَ آلَ مَرْوَانَ وَ لَعَنَ اللَّهُ بَنِی أُمَیَّةَ قَاطِبَةً وَ لَعَنَ اللَّهُ ابْنَ مَرْجَانَةَ وَ لَعَنَ اللَّهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ لَعَنَ اللَّهُ شِمْراً • وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً أَسْرَجَتْ وَ أَلْجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ لِقِتَالِكَ»

دقت کنیم که در این بیان نورانی، قبل از لعنت الهی (دور از رحمت الهی) خواندن امثال شمر، یک امّت لعنت شده‌اند، یعنی قوم، ملت و جامعه‌ای که ظلم را بنا می‌گذارند، مقام و مرتبه و جایگاه آنان را ضایع می‌کنند و ملت‌ها را در طول تاریخ به فلاکت و هلاکت می‌کشانند، به اضافه مردمانی که حضور مستقیم در قتل دارند و یا حتی ندارد، بلکه زمینه را برای چنین ظلم‌هایی مساعد می‌کنند و امکانات را فراهم می‌کنند، لعنت شده‌اند = دور از رحمت خوانده شده‌اند. و بعد از آل زیاد، آل‌ مروان، بنی امیه، ابن مرجانه، عمر سعد و شمر نیز به لعنت یاد شده، تا کسی نگوید: حالا شاید یک زمانی، یک گوشه‌ای توبه کرده باشند و خدا هم پذیرفته باشد، ما چه می‌دانیم، پس مبادا ما آنان را دشمن شناخته و دور از رحمت الهی بدانیم.

این حقه‌های شیطانی، برای گذشته نیست، بلکه برای تغییر اساسی نگاه و باور امروز است، تا در پلیدی دشمنان و یزیدیان و شمرهای امروز تردید کنیم و با هزار اگر، شاید، از کجا معلوم و ...، دست از ولایت، ایستادگی و مقاومت برداریم و تولا و تبرای معین و مشخص برداریم.

می‌خواهند حتی در دل "مرگ بر امریکا، انگلیس و اسرائیل" نگوییم، چه رسد به زبان و شعار، از ریشه اعتقادی می‌زنند و می‌گویند: قاتلین اهل بیت علیهم السلام را لعن نکنید، شاید که تائب، محترم، عزیز، مقرب و حتی بهتر مؤمنین باشند!

نقل قول:

یکی از همین‌هایی  که خیلیدلش برای آخرت یزید، شمر و خولی سوخته بود، به دیگری گفت: «چه بسا امام حسین علیه السلام آنها را نیز ببخشد و شفاعت کند و خدا نیز ببخشد!»

دیگری پاسخ داد: اگر چه هنوز نمی‌دانی شفاعت چیست؟ وقتی فرمود: شفاعت ما به کاهل نماز نمی‌رسد، مطمئناً به قاتلین امام حسین علیه السلام نیز نمی‌رسد؛ اما در هر حال تو در به جهنم رفتن آنها شک نکن؛ چون کشتن امام و پایه گذاری ظلم و ...، همه حق الناس است؛ لذا اگر همگان نیز بگذرند، من یکی نمی‌گذرم و آنها حتماً به جهنم می‌روند – و البته صدها میلیون نفر دیگر مثل من بوده و هستند که هرگز نمی‌گذرند. شما نه نگران جهنم آنها باش، نه دلت را به این اوهام خوش کن.


منبع: پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات ایکس _ شبهه

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.