تبیان، دستیار زندگی
دلایل مثبت و منفی بسیاری سبب گردیده تا نه تنها تمامی مسلمانان، بلکه حتی شیعیان نیز که با محبت و مودت اهل بیت علیهم السلام رشد یافته و زندگی می کنند و دل شان همیشه متوجه بقیع، نجف، کربلا، کاظمین و مشهد مقدس است، و ذهن، فکر و نگاه شان به سمت ظهور است آن طور
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حضرت عباس، پیش از علمداری، ابوالفضل بودند؟

دلایل مثبت و منفی بسیاری سبب گردیده تا نه تنها تمامی مسلمانان، بلکه حتی شیعیان نیز که با محبت و مودت اهل بیت علیهم السلام رشد یافته و زندگی می‌کنند و دل‌شان همیشه متوجه بقیع، نجف، کربلا، کاظمین و مشهد مقدس است، و ذهن، فکر و نگاه‌شان به سمت ظهور است آن طور که باید و شاید، آنها را نشناسند.

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
علمدار،حضرت ابوالفضل

از دلایل مثبتی که خودش حجابی برای شناخت شده است، عظمت نهضت حسینی (ع) در کربلا و عمق فاجعه در عاشورا و پیامدهای آن در طول تاریخ می‌باشد؛ از این رو هر گاه نامی از امام حسین، حضرت عباس، حضرت زینب، حضرت علی اکبر و ... علیهم السلام، به میان آید، ذهن‌ها و دل‌ها سریع متوجه کربلا و عاشورا می‌گردد، این در حالی است که امام حسین علیه السلام، فقط در دهه‌ی اول محرم، امام حسین (ع) نبودند و قبل از شهادت، چهار سال در جوار پیامبر اکرم، 25 سال در دوران خفقان، 5/4 سال در دوران حکومت امیرالمؤمنین، ده سال در دوران امام حسن [علیهم السلام] نیز حسین بن علی علیه السلام بودند و خودشان نیز تا قبل از کربلا و عاشورا، ده سال امام امت بودند.

در مورد حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام نیز همین طور است، تا نام مبارک‌شان می‌آید، اذهان و قلوب متوجه کربلا، علمداری، سقایت، دست‌های بریده و ... می‌شود و البته برخی هم مدحی از چشم و ابرو و زور بازو می‌گویند (که البته دارای جمال و قمر بنی‌هاشم نیز بودند)، حاجت‌داران نیز از او به "باب الحوائج" یاد می‌کنند.

این در حالی است که ایشان فرزند امیرالمؤمنین، دست پرورده‌ی مولی الموحدین، امام علی علیه السلام بودند، 14 سال داشتند که پدر عظیم الشأن ایشان در محراب و با توطئه‌ی معاویه‌ای و به دست خوارج ترور شده و به شهادت رسیدند و ده سال دوران امام حسن و ده سال دوران امامت برادر دیگرشان، امام حسین [علیهماالسلام] را درک کردند و در هر سه دوره، ایشان ابوالفضل، باب الحوائج و علمدار امام زمان خویش بودند.

باید با تأمل و بصیرت بیاندیشیم که "ابوالفضل" یعنی چه و از چه زمانی و چرا ایشان را «پدر فضل و دانش» لقب دادند؟ آیا به خاطر همراهی با امام حسین علیه السلام در کربلا، علمداری، سقایت و شهادت بود؟! و حال آن که ایشان را از کودکی "ابوالفضل" می‌خواندند، چنان که حضرت زینب علیهاالسلام را از همان دوران امیرالمؤمنین علیه السلام، "عقیله" می‌خواندند.

حضرت ابوالفضل، بنده‌ی خاص خدا و دست پرورده‌ی مولی الموحدین، در علم، دانش، حکمت، اخلاق و فضیلت بودند و از همان کودکی، اسوه‌ی توحید. روزی حضرت علی علیه السلام، عباس خرد سال را در کنار خود نشاند و به او گفت : بگو یک‌. عباس گفت‌: یک‌. امام فرمود‌: بگو دو . عباس از گفتن خودداری کرد. وقتی امام علت را جویا شد جواب داد : شرم می‌کنم با زبانی که خدا را به یگانگی خوانده‌ام‌، دو بگویم.

حضرت ابوالفضل علیه السلام، ولایت شناس بود و بالتبع دشمن شناس – آن هم نه شناختی که صرفاً به تفسیر، تحلیل، درس، کتابت و به اصطلاح تئوری خلاصه شود؛ بلکه اوج معرفت، ایمان، اخلاص و مودت خود را در میدان عمل به ظهور رسانده و تجلی می‌دادند و همیشه به موقع، با بصیرت و با شجاعت، در صحنه‌های رویایی با دشمن حاضر بودند و به همین دلیل او را به رزمندگی بیشتر می‌شناسند.

در جنگ صفین، با این که شاید نوجوانی 12 ساله بودند، در کنار پدر با لشکر معاویه، آن چنان می‌جنگید که همه خوف رویارویی با او را داشتند – در دوران ده‌ساله‌ی امامت حضرت امام حسن علیه السلام، علمدار جنگ نرم بودند، در دوران ده ساله‌ی امام حسین علیه السلام نیز همین‌طور  و بالاخره در کربلا؛ و می‌دانیم که ایشان در کربلا نیز فقط جنگ‌آوری شجاع نبودند، بلکه نمودهای درایت، بصیرت، ادب، اخلاق، شجاعت، ایثار و اخلاص ایشان، کمتر از علمداری یا سقایت نبود.

ابوالفضل:

در روایات تاریخی می‌خوانیم که عده‌ای به امام سجاد علیه السلام گفتند: «پدر شما با 72 تن قیام کرد و به شهادت رسید، شما نیز قیام کنید، آخرش همه شهید می‌شویم!» ایشان فرمودند: «پدرم هفتاد و دو یار داشتند، من اگر هفت یار داشتم، قیام می‌کردم» - مشهور است که امام صادق علیه السلام هزاران شاگرد داشتند؛ به ایشان عرض شد: «جد شما با این تعداد اندک قیام کردند، شما چرا قیام نمی‌کنید و حال این که ما با این تعداد انبوه هستیم؟!»، ایشان فرمودند: «اگر به تعداد بزغاله‌های این گله نیز یار داشتم، قیام می‌کردم» روای گوید: پس از نماز، آنها را شمردم، شانزده رأس بودند.

پس مسئله، تعداد نفرات نبوده و نیست، بلکه این است که قیامی به امامت سیدالشهداء - به عظمت کربلا در روز عاشوا - در مقابله با اسلام معاویه‌ای و یزیدی، برای نجات مسلمین در تمامی زمان‌ها و مکان‌ها، فقط با تعدادی کم یا زیاد از سلحشوران و جنگ‌آوران مخلص، محقق نمی‌گردد، بلکه یاران و انسان‌های کاملی، چون امام سجاد علیه السلام، حضرت زینب علیهاالسلام و ابوالفضل العباس علیه السلام می‌خواهد تا برای همیشه، الگو، معلم و اسوه‌ی جهانیان در "تولا و تبرا"، علم، حکمت و بصیرت، صبر و استقامت، دشمن شناسی، موقع شناسی، اخلاق و اخلاص و ... باشند.

در عظمت وجودی حضرت ابوالفضل العباس، همین بس که با تأمل دقت کنیم: وقتی حضرت ابراهیم علیه السلام، به بت‌شکنی از یک سو و بنای کعبه و تطهیر آن از مظاهر جهل، شرک و ظلم، قیام می‌کنند، دست راست و علمداری چون حضرت اسماعیل علیه السلام دارند – وقتی حضرت موسی علیه السلام، از جانب خداوند سبحان مأمور می‌شود که علیه فرعون و فرعونیت قیام نماید، دست راست و برادری چون هارون علیه السلام لازم دارد – وقتی پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، به عنوان خاتم الانبیاء و المرسلین، مأمور می‌شود تا دین و حکومت جهانی توحیدی را پایه‌گزاری نمایند - تمامی مظاهر جهل و شرک و ظلم را بشناسانند و راه نابودی آنها و فلاح بشری را برای تمامی اعصار و قرون نشان دهند – کتاب عظیم قرآن مجید که "تبیان کلّ شیء" است را به عنوان معجزه‌ی آخرالزمان، که از سنخ "علم و کلام" است را به جهانیان ابلاغ نمایند و ...، برادر و علمداری چون امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام را لازم دارند ... و وقتی سیدالشهداء، امام حسین علیه السلام مأمور می‌شوند تا امّت جدشان را از اسلام معاویه‌ای و یزیدی برهانند، به اعوجاجات، خرافه‌ها و گرایشات قبیله‌ای ولی به نام اسلام پایان دهند - تمام توحید، تمام عشق و اخلاص، تمام قرآن و تمام اسلام را در یک صحنه برای جهانیان به نمایش بگذارند، برادر، دست راست و علمداری چون "باب الحوائج، ابوالفضل العباس" را لازم دارند، چنان که رساندن پیامشان و پویایی و تداوم راهشان، مستلزم برخورداری از جانشینان و یارانی چون امام سجاد علیه السلام و زینب کبری علیهاالسلام می‌باشد.


منبع : پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات ایکس – شبهه

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.